مراحل 1. از زمان حال لذت ببرید. هر روز را طوری زندگی کنید انگار آخرین روز زندگیتان است. امروز هدیهای به شماست. زندگی موقعیتها و فرصتهای زیادی را به شما هدیه میدهد اما زمانی میتوانید از فرصت زندگی کردن خود بیشتری استفاده را ببرید که انتخابهای درستی داشته باشید. از هر لحظه زندگی لذت ببرید. هر روز میتواند شروعی تازه با انتخابهایی پیش رویتان باشد، پس منتظر چه هستید؟ 2. ماجراجو باشید. کمی به اکتشاف بپردازید و از چالشهای تازه استقبال کنید. همراه با عزیزانتان به دیدن مکانهای جدید بروید. راههایی را انتخاب کنید که دیگران انتخاب نمیکنند. خودتان را اسیر عادتهای همیشگی نکنید. زندگی با ماجراجویی بسیار هیجانانگیزتر خواهد بود. 3. دفترچه خاطرات داشته باشید. موفقیتها و شادیهای زندگیتان را ثبت کنید. وقت بگذارید و نوشتههای قبلیتان را بخوانید. این میتواند منبع الهام خوبی برای خودتان و دیگران باشد. 4. همه را دوست بدارید. . خودتان را دوست داشته باشید. به زیبایی بیرونی و درونی خودتان دقت کنید تا بتوانید همان را در دیگران ببینید. پذیرش از درون میآید. به چیزهایی از خودتان که دوست ندارید فکر نکنید. درعوض، چیزهایی را در خودتان پیدا کنید که دوست دارید. . دیگران را دوست داشته باشید. کسانیکه با شما خوب رفتار میکنند را دوست بدارید. بدون اینکه انتظار دوست داشته شدن و محبت دیدن داشته باشید، دوست بدارید و محبت کنید. در برخورد با دیگران خودخواه نباشید. 5. همه آدمها را بپذیرید. مهربان و مودب باشید. از همراهی دیگران لذت ببرید. خوبیهای آنها را ببینید نه تفاوتهایی که با شما دارند. دیگران را قضاوت نکنید و طوری با همه رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار کنند. 6. هدف زندگی را دریابید. چیزی را پیدا کنید که به زندگیتان معنا و مفهوم دهد. وقتی چیزی پیدا کردید که برایش زندگی کنید، مطمئناً بهتر زندگی خواهید کرد. اگر روابطتان هدف اصلی زندگیتان نباشد، شغلتان یا هر چیز دیگری میتواند باشد. معنای زندگی شما چیزی است که خودتان تعیین میکنید. برای خودتان هدف تعیین کنید و برای رسیدن به آن تلاش کنید. 7. کمک کنید. بیدریغ به دیگران خدمت کنید. از همسایهتان شروع کنید. به افراد نیازمند کمک کنید. کمک کردن نه تنها باعث میشود انسان بهتری باشید، بلکه به رشد دیگران نیز کمک میکند. 8. واقع بین باشید. اهدافی متناسب با تواناییها و استعدادهایتان تعیین کنید. هر تلاش را یک دستاورد درنظر بگیرید. 9. به دنبال تعادل باشید. روز و شب، جلو و عقب، خوب و بد را در هر چیزی بشناسید. 10. مثبت باشید. بر افکار و اتفاقات خوب تمرکز کنید. خیلی به خودتان سخت نگیرید. اذیت کردن و آزار رساندن به خودتان هیچ فایدهای ندارد. مثبت باشید. مثبت فکر کنید، مثبت حرف بزنید و مثبت عمل کنید. همیشه نیمه پُر لیوان را ببینید. همچنین بخوانید: فواید مثبت اندیشی 11. کنترل خود را حفظ کنید. مسئول رفتارها و اعمال خودتان باشید. با خود صادق باشید. در هر موقعیتی یک رمز شخصی داشته باشید. به دنبال زمینههای مشترک باشید. 12. به قلب و روحتان گوش دهید. به ندای درونیتان گوش دهید اما برای تصمیمگیری آزاد باشید. از غریزهتان استفاده کنید. اجازه ندهید دیگران به شما بگویند چه بکنید. 13. ذهنتان را پاک کنید. دعا و راز و نیاز با خدا، تمرینات یوگا، مدیتیشن و تایچی روحتان را جوان و شاداب کرده و باعث میشود بهتر تمرکز کنید. 14. سبکبار باشید. خواستهها، تمایلات و داراییها نباید مالک شما باشند. خودتان را از تکانهها آزاد کنید. تصمیم بگیرید فقط به نیازهای ساده و روزمره خود فکر کنید. 15. بخندید. خنده بهترین دارو است. خندیدن در بدن اندورفین آزاد میکند و طول عمر شما را افزایش میدهد. شادی درونی واقعاً زیبا و لذتبخش است. 16. انعطافپذیر باشید. به تغییر بعنوان چیزی مثبت در زندگی نگاه کنید. گاهی اوقات باید با جریانی که پیش از شماست پیش روید. 17. چند هدف روزانه لیست کنید. یک دوست جدید پیدا کنید، برای شنا یا پیادهروی بروید. برای لذت بردن از هر روزتان برنامه داشته باشید. 18. چیزهای کوچک را تحسین کنید. وقتی برای پیادهروی در محل همیشگی میروید، سعی کنید این بار با دفعات قبل متفاوت بوده و چیزهایی جدید کشف کنید. وانمود کنید که کشوری دیگر هستید و بار اول است که به آنجا آمدهاید. با خانوادهتان بیرون بروید و خوش بگذرانید. برای درک زیباییهای اطرافتان وقت بگذارید. 19. خودتان و دیگران را ببخشید. انرژی منفی که بخاطر شکستهای قبلی احاطهتان کرده و شما را عقب نگه داشته را آزاد کنید. به استقبال هر چیزی بروید که زندگی برایتان پیش میآورد. 20. با خودتان و دیگران، مخصوصاً با خودتان، صادق باشید. اگر با خودتان صادق نباشید، استرسی پنهانی در شما ایجاد میشود که همه شادی و انرژیتان را میگیرد. پذیرفتن خود خیلی مهم است. صادق بودن زندگیتان را سادهتر میکند و باعث میشود آنهایی که بخاطر دیدگاههایتان دوستتان ندارند از شما دور شوند. صداقت داشتن با دیگران اعتماد میسازد و با خودتان اعتمادبهنفس. 21. در انتظار فردا باشید. هر روز خاص است. هیچ روزی شبیه روز قبل نیست و هر روزی به نوبه خود زیباست. اگر همه چیز بر وفق مرادتان پیش نمیرود، به خاطر داشته باشید که همیشه فردایی وجود دارد. ممکن است فردا زندگیتان بهتر شود. 22. مرگ را بپذیرید. فکر کردن به مرگ باعث میشود قدر زندگیتان را بدانید. برای درک زیبایی زندگی و دنیا وقت بگذارید. با مرگ نجنگید یا از آن ترس نداشته باشید. 23. محیط اطرافتان را تحسین کنید. هر از گاهی وقت بگذارید و به پیادهروی بروید. تصور کنید از سیارهای دیگر آمدهاید. به همه چیز با دیدی تازه نگاه کنید، حتی به رنگ آبی آسمان و نور خورشید. به گیاهان، درختان، برگها و گلها و تکان خوردن آنها با وزش باد دقت کنید؛ به جریان آب و شکل گرفتن آن وقتی درون ظرفی ریخته میشود. به موجودات مختلف، حشرات، حیوانات، پرندگان و انسانها نگاه کنید. این کار خاطرات مرده را از ذهنتان پاک میکند و روزمرگی را از زندگیتان بیرون میکند. 24. افکار منفیتان را پاک کنید. برای پاک کردن ریشه افکار منفی (عصبانیت، ترس، تردید، تنفر و …) وارد عمل شوید. هر فکر منفی را با یک فکر مثبت جایگزین کنید. ممکن است در آن لحظه خیلی حس خوبی نداشته باشید اما وقتی به چیزهای خوب فکر کنید مطمئناً حالتان بهتر خواهد شد. به همه نعمتهایی که در زندگی به شما داده شده فکر کنید زیرا بااینکه ممکن است گاهی همه چیز به هم بریزد و اوضاع چندان مطلوب نباشد، اما آینده سرشار از امید است. لبخند بزنید و احساسات و افکار منفی را درون خود نگه ندارید. 25. پایهای محکم برای اعتقاداتتان بسازید. اما، متواضع باشید و به عقاید دیگران احترام بگذارید. از هر چیزی که به آن اعتقاد دارید دفاع کنید و اجازه ندهید دیگران باورهایتان را سرکوب کنند. میتوانید در عین حفظ باورها و ارزشهای خود اما از ایدههای دیگران نیز استقبال کنید. درگیر جزئیات نشوید. وقتی تعارضات بزرگ برایتان پیش میآید سعی کنید راههایی خلاقانه برای زندگی با آنها پیدا کنید—کدام مهمتر است، اینکه یکی از عزیزانتان با شما مخالف است یا اینکه دوستش دارید؟ 26. لیست پیش از مرگ تهیه کنید. لیستی از همه کارهایی که دوست دارید قبل از مردن انجام دهید تهیه کنید، مثل یاد گرفتن یک مهارت سخت، پیشرفت کردن در یک کار یا ورزش، بانجیجامپینگ، … هر بار که کاری از لیستتان را انجام میدهید، جلوی آن تیک بزنید. این روند پیشرفتتان را نشان میدهد. 27. دوستیابی کنید. دوستانی واقعی پیدا کنید؛ دوستانی که در حضور آنها بتوانید خودتان باشید. با آنها به جاهای بیشتری بروید تا بتوانید در لذتهایتان با آنها شریک شوید. 28. تقدیر و قدرشناسیتان را ابراز کنید. هر روز چیزهایی که قدردانشان هستید را تشخیص دهید. بگذارید خانواده، دوستان و عزیزانتان ببینند تا چه اندازه برای داشتن آنها قدردان هستید. 29. الهامبخش خود باشید. کاری انجام دهید که الهام بخشتان باشد: پیدا کردن یک الگوی تازه برای زندگیتان یا خواندن کلامی عبرتآموز از بزرگی. 30. خود را درگیر گذشته نکنید. نگران اشتباهاتی که در گذشته مرتکب شدید نباشید، سعی کنید از آنها درس بگیرید. هر اشتباه درسی با خود دارد. نگران گذشته نباشید زیرا گذشته است. نگران آینده هم نباشید چون هنوز نیامده است. در امروز زندگی کنید. 31. هیچ چیز را نادیده نگیرید. از همه چیز و همه کس در اطرافتان تقدیر کنید—خانواده، دوستان، خانه، حیوانات، محیط و دنیا. یک روز که بیدار شوید میبینید که یکی از آنها را از دست دادهاید. به همین دلیل باید وقتی آنها را دارید قدرشان را بدانید. 32. همه چیز را پیشرو داشته باشید. به خاطر داشته باشید که بااینکه ممکن است در حال حاضر همه چیز سخت به نظر برسد اما بدون شک یک نفر هست که اتفاقات و موقعیتی بسیار بدتر از شما دارد. 33. اجازه ندهید داراییها بر زندگیتان فرمانروایی کنند. اجازه ندهید وسایل الکترونیکی جدید، لباسها و ماشینتان کنترل زندگی شما را به دست گیرند. داراییهای مادی فقط وسیلهای برای کمک به بهبودی زندگی شما هستند. خودتان ارجح هستید. 34. آرزوهایتان را دنبال کنید. لیستی از همه چیزهایی که روزی دوست داشتید داشته باشید یا انجام دهید تهیه کنید. با نشستن و نوشتن هیچ آرزویی برآورده نخواهد شد. باید بلند شوید و دست به تلاش بزنید. سخت کار کنید و سعی کنید آرزوهایتان را به واقعیت تبدیل کنید. اگر واقعاً چیزی را بخواهید، راهی برای دست یافتن به آن پیدا خواهید کرد. 35. دلسرد نشوید. شکست را نپذیرید، حتی اگر به نظر برسد تنها گزینه موجود باشد. به موانعی که دیگران برای اینکه به آنچه که هستند تبدیل شوند پشت سر گذاشتهاند نگاه کنید. آن را وارد زندگی خود کرده و از آنها درس بگیرید. 36. خودتان باشید. شجاعت لازم برای اینکه خودتان باشید را داشته باشید. خجالت نکشید! شما همانی هستید که هستید. حتی اگر اجتماع دوستتان نداشته باشید، همین هستید، پس چیزی که دیگران فکر میکنند را فراموش کنید و زندیگتان را بکنید. کاری را بکنید که دوست دارید چون زندگی شما همان است که خودتان میسازید. زندگی شما متعلق به خود شماست. هیچکس دیگر نمیخواهد زندگی شما را زندگی کند، پس همه چیز به خودتان بستگی دارد. 37. هر روز یک روز تازه است! از گذشته درس بگیرید، برای آینده هدف تعیین کنید اما در حال زندگی کنید.
موضوع: "بدون موضوع"
پشت سنگرها خوابمان نبرد همیشه امکان ضربه زدن از سوی دشمنان انقلاب و دشمنان ایران اسلامی هست حتی در بهترین شرایط . همیشه کمین دشمن را در نظر داشته باشیم . غفلت از اینکه ممکن است به حرکت عمومی ملت ایران ضربه ای وارد شود ، چیز خطر ناکی است . هوشیار باشید . این همان توصیه ی امیر مؤمنان ( سلام اللّه علیه ) است که فرمود :«و من نام لم ینم عنه » در عرصه زندگی سیاسی دچار خواب آلودگی نشویم در پشت سنگرها خوابمان نبرد . اگر تو خوابت برد ، باید بدانی که دشنمن ممکن است بیدار باشد . 12/5/1388 افسران و فرماندهان جنگ نرم در این جنگ نرم ، شما جوانهای دانشجو ، افسران جوان این جبهه اید …. افسر جوان در صحنه است هم به دستور عمل میکند ، هم صحنه را درست میبیند با جسم خود و جان خود صحنه را می آزماید . لذا اینان افسران جوانند . شما که استااد او هستید ، رتبه ی بالاتر افسر جوانید شما فرمانده ای هستید که باید مسائل کلان را ببیند دشمن را درست شناسائی بکنید هدف های دشمن را کشف بکنید احیانا به قرارگاه های دشمن ، آن چنانی که خود او نداند ، سر بکشید و بر اساس او ، طراحی کلان بکنید و در این طراحی کلان ، حرکت کنید . 8/6/1388 شروط وبایسته های فعالیت در جنگ نرم شرط اصلی فعالیت درست شما در این جبهه ی جنگ نرم ، یکی اش نگاه خوشبینانه وامیدوارانه است . من نگاهم به آینده ، خوشبینانه است نه از روی توهم ، بلکه از روی بصیرت . شما جوانید- مرکز خوشبینی- مواظب باشید نگاهتان به آینده ، نگاه بد بینانه نباشد نگاه امید وارانه باشد ، نه نگاه نومیدانه . شرط دیگر این است که در قضا یا افراط وجود نداشته باشد …..مراقب باشید تندروی ، انسان را پیش نمیبرد . بافکر ، تصمیم بگیرید . 4/6/1388 راهکارهای مقابله را خودتان پیاده کنید این که ( شما افسران جوان جبهه ی مقابله با جنگ نرم ) چه کار باید بکنید ، چه جوری باید عمل کنید ، چه جوری باید تبیین کنید ، اینها چیزهای نیست که من بیایم فهرست کنم ، بگویم آقا این عمل را انجام بدهید ، این عمل را انجام ندهید اینها کارهائی است که خود شماها باید در مجامع اصلی تان ، فکری تان ، در اتاق های فکرتان بنشینید ، راهکارها را پیدا کنید لیکن هدف مشخص است : هدف ، دفاع از نظام اسلامی و جمهوری اسلامی است در مقابله ی با یک حرکت همه جانبه ی متکی به زور و تزویر و پول و امکانات عظیم پیشرفته ی علمی رسانه ای . باید با این جریان شیطانی خطر ناک مقابله شود . 4/6/1388 دشمن نباید بتواند از هیچ حرکت و اظهار و موضعگیری شما استفاده کند در جنگ فرهنگی ، در جنگ سیاسی ، در جنگ امنیتی ، تحرک دشمن را نمی توان درست دید . گاهی اوقات ، دشمن کار رابه گونه ای ترتیب می دهد که حرف حقی ، از زبان یک نفر صادر بشود . دشمن ناحق و باطل است ، پس چرا می خواهد این حرف حق از زبان آن شخص صادر بشود . چون می خواهد پازل خودش را کامل کند . این پازل از صد یا دویست قطعه تشکیل شده یک قطعه اش هم همین حرف حقی است که آن شخص باید بزند تا این پازل را کامل کند . اینجا این حرف حق را نباید زد . پازل دشمن را نباید کامل کرد . در این حد هوشیاری لازم است . دشمن نباید بتواند از هیچ حرکت و اظهار و موضعگیری شما استفاده کند . این ، اصل اول و یک خط قرمز است . 31/2/1386 مقام معظم رهبری از همان سال های پس از جنگ هشدار های متعددی در مورد تجهیز جبهه دشمن برای ضربه زدن در عرصه فرهنگی داشتند که معمولا با سردی و بی محلی برخی نخبگان و فعالان عرصه فرهنگی مواجه می شد. اما طی چند سال اخیر تیرهای این جنگ بر همگان نمایان تر شده و طرح هایی همچون مهندسی فرهنگی برای ساخت جبهه فرهنگی مطرح شده است. در ادامه مطلب به صحبت هایی از ایشان در مورد جنگ نرم در ماه های اخیر می پردازیم. مقدمه اول: «وقتی انسان، تجهیز، صف آرایی، دهانهای با حقد و غضب گشوده شده و دندانهای با غیظ فشرده شده علیه انقلاب، امام خمینی و آرمانهای نظام اسلامی را می بیند وجود این جنگ نرم را باور می کند هرچند ممکن است عده ای اینها را نبینند.»(بیانات در دیدار اهل هنر، 14 شهریور 1388) مقدمه دوم: «امروز جمهورى اسلامى و نظام اسلامى با یک جنگ عظیمى مواجه است، لیکن جنگ نرم که دیدم همین تعبیر «جنگ نرم» توى صحبتهاى شما جوانها هست و الحمدللَّه به این نکات توجه دارید؛ این خیلى براى ما مایهى خوشحالى است - خوب، حالا در جنگ نرم، چه کسانى باید میدان بیایند؟ قدر مسلّم نخبگان فکرىاند. یعنى شما افسران جوانِ جبههى مقابلهى با جنگ نامید.»(بیانات در دیدار دانشجویان، 4 شهریور 1388) مقدمه سوم: «در این جنگ نرم، شما جوانهاى دانشجو، افسران جوان این جبههاید. نگفتیم سربازان، چون سرباز فقط منتظر است که به او بگویند پیش، برود جلو؛ عقب بیا، بیاید عقب. یعنى سرباز هیچگونه از خودش تصمیمگیرى و اراده ندارد و باید هر چه فرمانده میگوید، عمل کند. نگفتیم هم فرماندهانِ طراح قرارگاهها و یگانهاى بزرگ، چون آنها طراحىهاى کلان را میکنند. افسر جوان تو صحنه است؛ هم به دستور عمل میکند، هم صحنه را درست مىبینید؛ با جسم خود و جان خود صحنه را مىآزماید. لذا اینها افسران جوانند؛ دانشجو نقشش این است. حقیقتاً افسران جوان، فکر هم دارند، عمل هم دارند، تو صحنه هم حضور دارند، اوضاع را هم مىبینند، در چهارچوب هم کار میکنند.» (بیانات در دیدار اساتید دانشگاه ها، 8 شهریور 1388) مقدمه چهارم: «اینى که چه کار باید بکنید، چه جورى باید عمل کنید، چه جورى باید تبیین کنید، اینها چیزهائى نیست که من بیایم فهرست کنم، بگویم آقا این عمل را انجام بدهید، این عمل را انجام ندهید؛ اینها کارهائى است که خود شماها باید در مجامع اصلىتان، فکرىتان، در اتاقهاى فکرتان بنشینید، راهکارها را پیدا کنید؛ لیکن هدف مشخص است: هدف، دفاع از نظام اسلامى و جمهورى اسلامى است در مقابلهى با یک حرکت همهجانبهى متکى به زور و تزویر و پول و امکانات عظیم پیشرفتهى علمىِ رسانهاى. باید با این جریان شیطانىِ خطرناک مقابله شود.»(بیانات در دیدار دانشجویان، 4 شهریور 1388) مقدمه پنجم: «اگر در زمینههاى مسائل اجتماعى، مسائل سیاسى، مسائل کشور، آن چیزهائى که به چشم باز، به بصیرت کافى احتیاج دارد، جوان دانشجوى ما، افسر جوان است، شما که استاد او هستید، رتبهى بالاترِ افسر جوانید؛ شما فرماندهاى هستید که باید مسائل کلان را ببینید؛ دشمن را درست شناسائى بکنید؛ هدفهاى دشمن را کشف بکنید؛ احیاناً به قرارگاههاى دشمن، آنچنانى که خود او نداند، سر بکشید و بر اساس او، طراحى کلان بکنید و در این طراحى کلان، حرکت کنید.»(بیانات در دیدار اساتید دانشگاه ها، 8 شهریور 1388) مقدمه ششم: «در این جنگ نرم وظیفه مجموعه فرهنگی این است که هنر را تمام عیار و با قالبی مناسب به میدان آورد تا اثرگذار شود.» (بیانات در دیدار اهل هنر، 14 شهریور 1388) مقدمه هفتم: «حالا شما جوانانى که گفتیم افسران جوان مقابلهى با جنگ نرم هستید، از من نپرسید که نقش ما دانشجویان در تخریب مسجد ضرار کنونى چیست؛ خوب، خودتان بگردید نقش را پیدا کنید. یا مقابلهى با نفاق جدید، یا تعریف عدالت.» (بیانات در دیدار دانشجویان، 4 شهریور 1388
اباعبدالله الحسین علیه السلام : قَالَ : أُنْشُدُكُمُ اللَّهَ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) نَصَبَهُ يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍ فَنَادَى لَهُ بِالْوَلَايَةِ وَ قَالَ لِيُبَلِّغِ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ قَالُوا : اللَّهُمَّ نَعَم ——————————– من با سوگند به خدا از شما می پرسم : آیا می دانید که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم او (امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب پدرم) را در روز غدیر خمّ نصب نمود و ندای ولایت او را در داد و گفت : واجب است که حضّار ، این مطالب را برای غائبین بازگو کنند؟ گفتند : بار پروردگارا ! آری !
احادیث 1_ مولا علی فرمودند : دروغگویی عیبی رسوا کننده است. ( چون معمولا دروغ بعد از مدتی آشکار میشود و انسان دروغگو در بین مردم رسوا میگردد ) بحارالانوار جلد 66 صفحه 313 حدیث 7 2_ مولا علی (ع) فرمودند : هیچ عاقلی دروغ نمی گوید ، و هیچ مومنی زنا نمی کند. ( انسان عاقل میداند که عاقبت دروغگویی رسوایی و بی اعتمادی و خواری است ، انسان با ایمان هم میداند که زنا عواقب وخیم و غیرقابل بخششی دارد ( مانند انواع بیماریهای مقاربتی و بیماری آبرو بری مانند ایدز ). بحارالانوار جلد 66 صفحه 313 حدیث 7 https://kowsarblog.ir/media/blogs/alzahra-esfahan/82672269621.jpg 3_ رسول خدا (ص) در خطبه اش فرمود : از بزرگترین گناهان زبان ، دروغگویی است. بحارالانوار جلد 21 صفحه ) 4_ مردی خدمت پیامبر (ص) رسید ، عرض کرد نماز نمی خوانم و عمل منافی عفت انجام می دهم ، دروغ هم می گویم ! کدام را اول ترک گویم ؟! پیامبر (ص) فرمود : دروغ را ، و در محضر پیامبر (ص) تعهد کرد که هرگز دروغ نگوید ، هنگامی که خارج شد ، وسوسه های شیطانی برای عمل منافی عفت در دل او پیدا شد ، اما بلافاصله فکر کرد که اگر فردا پیامبر (ص) از او در این باره سوال کند ، اگر بگوید چنین عملی را مرتکب نشده دروغ است و اگر راست بگوید حد بر او جاری میشود ، و همین گونه در رابطه با سایر کارهای خلاف ، این فکر و ترک دروغ ، سرچشمه ترک همه گناهان او گردید. تفسیر نمونه جلد 11 صفحه 413 5_ مولا علی (ع) فرمودند : هیچ بدی و زشتی بدتر از دروغگویی نیست. بحارالانوار جلد 72 صفحه 259 حدیث 23 6_ حضرت محمد (ص) فرمودند : وای بر کسی که دروغ می گوید تا دیگران را با آن بخنداند ، وای بر او ، وای بر او ! کنزالعمال جلد 3 صفحه 621 حدیث 8215 7_ حضرت محمد (ص) فرمودند : در پی راستی و راستگویی باشید ، اگرچه فکر کنید که مایه هلاکت است ، در صورتیکه راستگویی موجب نجات است و از دروغگویی پرهیز کنید ، اگرچه فکر کنید دروغگویی عامل نجات است ، در صورتیکه آن مایه هلاکت و نابودی است. نهج الفصاحه صفحه 226 حدیث 1127 8_ حضرت محمد (ص) فرمودند : راستی پیشه کنید که آن دری از درهای بهشت است و از دروغ بپرهیزید ، که آن دری از درهای جهنم است. کنزالعمال جلد 3 صفحه 346 حدیث 6862 9_ امام حسن عسگری (ع) فرمودند : تمام پلیدیها و زشتیها در خانه ای نهاده شده که کلید آنها دروغگویی است. ( یعنی با دروغگویی در همه پلیدیها به روی انسان باز و زمینه انجام آنها فراهم میشود ) نزهة الناظر و تنبیه الخواطر صفحه 145 حدیث 13 10_ مولا علی (ع) فرمودند : دروغگو با دروغ خودش سه چیز به دست میآورد : 1.خشم الهی بر او 2.اهانت به خودش از طرف مردم 3.سرزنش و نکوهش فرشتگان نسبت به او . میزان الحکمه جلد 3 صفحه 2678 حدیث 1746 11_ عبید بن زراره گوید از امام صادق (ع) شنیدم که میفرمود : از چیزهای که خدا آنرا مایه رسوایی و زیان دروغگویان قرار داده است ، فراموشی است ( چون دچار فراموشی نسبت به دروغش میشود و رسوا میگردد.پس دروغگو بی حافظه است ) کافی جلد 2 صفحه 341 حدیث 15 12_ رسول خدا (ص) فرمودند : از دروغ بپرهیزید ، زیرا دروغ انسان را به فسق و فجور میکشاند و فسق و فجور هم انسان را روانه آتش جهنم میکند. جامع الاخبار صفحه 417 حدیث 1157 13_ مولا علی (ع) فرمودند : دروغ گویی مایه ننگ و عار در دنیا و موجب عذاب آتش در آخرت است. غررالحکم جلد 2 صفحه 31 حدیث 1708 14_ در پندهای پیغمبر (ص) آمده است که فرمود : ای علی ! بپرهیز از دروغ زیرا دروغ چهره را سیاه میکند ، و پیش خدا از دروغگویان نوشته میشود.و راستگویی چهره را سفید میکند ، و پیش خدا راستگو نامیده میشود و بدان که راستی مبارک و دروغ شوم است. بحارالانوار جلد 77 صفحه 69 15_ امام صادق (ع) فرمودند : کسی که با آگاهی قسم دروغ بخورد با خدا به مبارزه و جنگ برخاسته است. محاسن برقی صفحه 119 حدیث 131 16_ حضرت محمد (ص) فرمودند : دروغگویی رزق و روزی انسان را کاهش میدهد. کنزالعمال جلد3 صفحه 623 حدیث 8220 17_حضرت محمد (ص) فرمودند : شوخی نکن که شکوه تو را از بین میرود و دروغ نگو که نور تو نابود میشود. ( منظور نور ایمان است که با دروغگویی از بین میرود ) نهج الفصاحه صفحه 521 حدیث 2486 18_ مولا علی (ع) فرمودند : دروغگو و مرده هر دو یکسانند ، زیرا برتری زنده بر مرده این است که به او اعتماد میشود، پس وقتی در اثر * دروغگویی به سخن او اعتماد نشود ، زنده بودن او بی فایده گشته ، همانند مرده میشود. غررالحکم جلد 2 صفحه 139 حدیث 2104 19_ اسماء بنت عمیس می گوید : به پیامبر گفتم : اگر یکی از ما در مورد چیزی که میل دارد ، بگوید میل ندارم ، این دروغ شمرده میشود یا نه ؟ پیامبر اکرم (ص) فرمود : دروغ ، نوشته میشود ، حتی دروغ کوچک هم نوشته خواهد شد. ( دروغ ، هرچند کوچک باشد ، چون مخالفت با دستور خدا است ، بزرگ شمرده میشود ) بحارالانوار جلد 72 صفحه 258http://www.rahkar.ir/wp-content/uploads/2012/05/%D8%B8%D8%A7%D9%87%D8%B1-%D8%AF%D8%B1%D9%88%D8%BA%DB%8C%D9%86-%D9%86%D9%82%D8%A7%D8%A81.jpg 20_ حضرت محمد (ص) فرمودند : خیانتی بزرگ است که به برادرت سخنی بگویی که تو را راستگو میشمارد و تصدیقت میکند ، ولی تو به او دروغ بگویی. نهج الفصاحه صفحه 450 حدیث 2120 21- حضرت علی (ع) میفرمایند : دروغگو در آنچه بگوید متهم است ، اگرچه دلیل و برهان قوی داشته باشد و گفتارش هم راست باشد. ( یعنی دروغگو ، هرچند راست بگوید ، سخنش را دروغ می پندارند ) غررالحکم جلد 2 صفحه 64 حدیث 1849 حضرت محمد (ص) فرمودند : دروغگو دروغ نمی گوید به جز به خاطر خواری و کمبودی که در خودش احساس میکند ، و ریشه مسخره کردن ، اطمینان به دروغ گویان است. اختصاص شیخ مفید صفحه 232 22– مولا علی (ع) فرمودند : انسان دروغگو خوار و ذلیل است. ( یعنی خواری و ذلت او را به دروغگویی میکشاند ، یا دروغ موجب خواری او میشود ) غررالحکم جلد 1 صفحه 93 حدیث 339 23- مولا علی (ع) فرمودند : بیماری دروغ گویی ، زشت ترین بیماری است. میزان الحکمة جلد 3 صفحه 2676 حدیث 17428 24_ حضرت محمد (ص) فرمودند : چهارچیز اگر در انسانی باشد او منافق است ، اگر یکی از آنها در او باشد یک خصلت از نشانه های نفاق در اوست ، تا آنکه آنرا هم رها کند : 1.وقتی سخن میگوید دروغ بگوید.2.چون وعده بدهد تخلف کند.3.وقتی پیمانی ببندد حیله به کار برد.4.هنگام دشمنی از عدالت خارج شود و فسق و فجور انجام دهد. بحارالانوار جلد 72 صفحه 261 حدیث 34 25_ مولا علی (ع) فرمودند : هیچ بنده ای حقیقت ایمان را نمی یابد ، مگر اینکه دروغ را چه جدی باشد یا شوخی رها کند. محاسن برقی صفحه 118 حدیث 126 26_ حضرت محمد (ص) فرمودند : سه چیز است که در هرکس باشد منافق است اگرچه روزه بگیرد و نماز بخواند و حج و عمره هم انجام بدهد و بگوید من مسلمان هستم : 1.کسی که وقتی سخن می گوید دروغ بگوید 2.هنگامی که وعده ای بدهد تخلف ورزد 3.وقتی امین شمرده شود خیانت کند. نهج الفصاحه صفحه 268 حدیث 1280 27- حضرت محمد (ص) فرمودند : خداوند دروغ مصلحت آمیز ( برای آشتی ) را دوست دارد و از راست فسادانگیز بیزار است. نهج الفصاحه صفحه 159 حدیث 782 28- رسول خدا (ص) فرمودند : بزرگترین گناهان کبیره ، شرک و عاق والدین و قول باطل یعنی دروغ میباشد. وسائل الشیعه 29_ امام حسن عسگری (ع) فرمودند : تمام بدیها در اتاقی است و در آن قفل است و کلید گشودن آن دروغ است. مستدرک الوسائل کتاب حج باب 120 30_حضرت محمد (ص) فرموده است : از دروغ بپرهیزید زیرا که روی دروغگو را سیاه میکند. مستدرک الوسائل 31_حضرت محمد (ص) فرمودند : دروغگو رایش در مقام مشورت پسندیده نیست. مستدرک الوسائل 32_ مردی از رسول خدا (ص) پرسید : چه عملی سبب داخل شدن در آتش است ؟ فرمود : دروغ ، زیرا دروغ سبب فجور و فجور سبب کفر و کفر سبب داخل شدن در آتش است. مستدرک الوسائل 33_ حضرت امام صادق (ع) فرمودند : از مجازات دروغگو آن است که خداوند فراموشی را بر او مسلط میگرداند ( پس دروغی می گوید و آنرا فراموش می نماید و بعد خبری می دهد که منافی ( مخالف ) با دروغ اولی است و خود را نزد مردم رسوا میسازد ) وسائل الشیعه 34_ عیسی بن مریم (ع) فرمود : کسی که دروغگوئیش زیاد شود حُسن و جمال و وقارش نزد خدا و خلق از بین می رود به طوریکه مردم از او متنفر و منزجر میشوند. اصول کافی 35_رسول خدا (ص) به حضرت زهرا (س) فرمود : در شب معراج زنی را دیدم که سرش مانند سر خوک و بدنش مانند بدن الاغ بود و سببش فتنه انگیزی و دروغگوئیش بوده. عیون الاخبار الرضا (ع) 36_ حضرت امیرالمومنین (ع) فرمود : مسلمان باید از دوستی و برادری دروغگو بپرهیزد زیرا به سبب دروغ گفتن ، اگر راست هم بگوید باور کرده نمیشود. وسائل الشیعه 37_ رسول اکرم (ص) فرمود : از دروغ بپرهیزید ، زیرا نجات شما در دروغ نیست ( چنانکه می اندیشید نجاتتان در دروغ گفتن است ) به درستیکه هلاکت شما در دروغ گفتن است. مستدرک الوسائل 38_ حضرت محمد (ص) فرمود : انسان دروغگو از بزرگترین گنهکارانست. مستدرک الوسائل 39_ حضرت محمد (ص) فرمودند : دروغ از ایمان دور است ، بلکه ضد ایمان است. مستدرک الوسائل 40_ حضرت صادق (ع) فرمودند : دروغ بستن بر خدا و رسول الله (ص) از گناهان کبیره است. کافی 41_ حضرت باقر (ع) فرمودند : یک دروغ هم از قول ما مگو ، زیرا که آن دروغ تو را از دین حنیف اسلام خارج میکند. کافی ( یعنی بواسطه این دروغی که به ما بستی نور ایمان از دلت می رود و اگر این قسم دروغ در حال روزه باشد در صورت عمد موجب بطلان روزه هم میشود ) 42_ امام سجاد (ع) فرمودند : از هر دروغ بپرهیزید ، کوچک یا بزرگ ، جدی یا شوخی. کافی
رمز سیر و سلوک إلی الله، یاد خداست. هر کس به هر موقعیتی از مقامات و کمالات معنوی رسیده، از رمز «توجّه به خدا» استفاده کرده است. بنابر فرمایش حضرت آیتالله بهجت (ره) عاقبتِ ذکر عجیب است و کسی به این سادگی نمیتواند معنای این حرف ساده را بفهمد که توجّهِ به خدا، یادِ خدا است و تداوم یاد خدا چقدر میتواند انسان را متحوّل کند. ذکر، انسان را به کیمیای محبّت خدا میرساند و این کیمیا انسان را متحوّل کرده و انسان را به آن نقطه مطلوب میرساند. مهمترین و کاملترین و سازندهترین مصادیق ذکر، «نماز» است؛ همین نمازهای واجبی که میخوانیم. اما به فرمایش حضرت آیتالله بهجت (ره) ما در همین چیزهای ساده گیر کردهایم. همین واضحات اگر درست انجام شود، انسان میتواند به آن نقطهای برسد که بزرگان اهل معرفت رسیدهاند. چون نمازهای واجب را آنگونه که باید و شاید نمیتوانیم با حضور و توجّهِ تمام بخوانیم، خداوند عنایت فرموده و برای تکمیل فرائض، نوافل را تشریع کرده است. اگر انسان به نوافل مقیّد باشد، کمک هستند برای اینکه آن آثار و برکاتی که نمازهای واجب در زندگی دارند در زندگی انسان ظهور پیدا کند و از همه نوافل، مهمتر، «نافله شب» است. برای طلّابِ جوان توجیه ما این است که اگر میخواهند آیندهای الهی و نورانی داشته باشند، تحصیلشان و عمرشان برکت داشته باشد، از همین آغاز زندگی علمی و تحصیلی نافله شب را ترک نکنند . مرحوم شیخ صدوق در علل الشرایع روایتی از امام صادق (ع) نقل میکند که فرمودند: «علیکم بصّلاة اللّیل» بر شما باد نماز شب. بعد میفرمایند: «فانّها سنّةُ نَبیّکم» اوّل نکتهای که باید درباره این سنّت پیغمبر (ص)بدانید این است که: «لقد کان فی رسول الله اسوةٌ حسنةٌ». اگر میخواهید از حضرت الگو بگیرید «من الّلیل فتهجّد به نافلةً لک عَسی اَن یبعثک ربّک مقاماً محموداً». این سنّت پیامبر است. ارتباطی است بین «مقامِ محمود» و«نافله شب» که برای من و شما «فاِنّها سنّةُ نبیّکم» است. اثرات نماز شب اگر میخواهید به پیامبر(ص) تأسّی کنید، سعی شود تا نافله شب را ترک نکنید و اگر احیاناً ترک شد قضایش را بجای آورید و «دأب الصّالحین قبلکم» و بدانید که صالحینِ قبل از شما اهل نافله شب بودند، اهل تهجّد بودند، اهل شبزندهداری بودند. مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (ره)، این عارفِ فقیهِ بزرگوار، از قول استاد بزرگوارش آقا ملاّ حسینقلی که اهل معرفت بوده میگوید: ما ندیدیم در میان کسانی که به کمالی از کمالات و مقامی از مقامات معنوی رسیدند، کسی اهل نافله شب و تهجّد نباشد. سلامت جسم میفرماید نه تنها در کمالات معنوی شما اثر دارد «و مطرده الدّاء عن اجسادکم»؛ یعنی در سلامت جسم شما هم مؤثر است. یعنی اگر میخواهید سالم باشید. شبزندهداری و قبل از اذان بلند شدن، به سلامتی شما کمک میکند. بنابراین یکی از عواملی که سبب تندرستی انسان شده و او را شاداب و بانشاط میکند و روحیه کار و تحصیل به انسان میدهد، نماز شب است. گشایش رزق اثر دیگری که برای نافله شب در روایات آمده «زیادة الرّزق» است؛ یعنی روزی را زیاد میکند. یعنی کسی که اهل نافله شب شد، مشکلات مادی او کاهش مییابد. این روایت در کتاب محاسن جلد اوّل صفحه 125 از امام صادق(ع) آمده که فرمودند: «کذب مَن زعم یصلّی صلاة الّلیل و هو یجوع»؛ دروغ میگوید کسی که گمان میکند نماز شب میخواند و گرسنه میماند. پاک شدن گناهان یکی دیگر از آثار نماز شب پاکی روح از آلودگی گناه میباشد. در جلد سوم کافی صفحه 266 در ذیل آیه شریفه «إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ»[1] حضرت میفرمایند :«صلوة المؤمن باللّیل تذهب بما عمل من ذنبٍ بالنّهار»؛ یعنی انسانی که سحرخیز باشد و نماز شب بخواند، آن گناهانی که در روز انجام داده پاک میشود. نورانیت چهره یکی دیگر از آثار نافله شب «نورُ الوجه» است؛ یعنی چهره انسان نورانی میشود. این روایت را هم مرحوم شیخ طوسی در کتاب تهذیب جلد دوم در صفحه 119 آورده است. پیامبر اکرم (ص)میفرمایند: «من صلّی باللّیل حَسُنَ وجهه بالنّهار»؛ کسی که در شب نماز بخواند، چهرهاش در روز نورانی میشود. البته این نورانیّت، نورانیّتی نیست که با چشم ظاهر قابل دیدن باشد. ممکن است کسی از نظر ظاهر زیبا نباشد ولی آن نور را داشته باشد. این طبیعی است که وقتی گناه پاک شد و انسان از آلودگی آن گناه پاک شد، نورانی میشود. گناه، توفیق نماز شب را سلب میکند شخصی به محضر علی (ع) رسید و گفت: یا امیرالمومنین! من دیشب خواب ماندم و نماز شبم ترک شد. امیرالمؤمنین (ع) در جواب گفت: این را بدان که گناه باعث شد تا خواب بمانی.روایت دیگری از امام صادق(ع) نقل است که: «اِن الرّجل یذهب الذنب فیحرم صلوة اللّیل». گاهی انسان یک دروغی میگوید، یک غیبتی میکند و متأسّفانه خیال میکند حالا اگر مخالفِ سیاسی شده و غیبتش را کرد، این جناح به آن جناح، بد بگوید، عیب ندارد. مسلمانِ گناهکار هم که باشد، شما حق ندارید پشت سرش حرف بزنید و اگر زدید میشود غیبت. خدا رحمت کند مرحوم آیتالله قاضی، استادِ علّامه طباطبایی را. ایشان یک وصیتنامه اخلاقی دارد که آخرش میگوید: اگر کسی نماز بخواند و روزه هم بگیرد اما دل کسی را هم بشکند، اصلاً از او سلب توفیق میشود. اصلاً توفیق پیدا نمیکند تا نماز شب بخواند. کسی که گناه میکند، شب خواب میماند. «اَنّ العمل السّیئ اسرع بصاحبه من السّکین فی اللّحم»؛ اثر کارِ بدی که انسان انجام میدهد در روح انسان از اثر چاقو در گوشت بیشتر است. یک عدّه هستند که اهل نماز شب هستند و خواب هم نمیمانند و عمل آنها تداوم هم دارد. آنها باید حواسشان جمع باشد که یک وقت «عُجب» پیدا نکنند. ده شب، یک ماه، یک سال نماز شب خواند و میگوید: ما هیچ گناهی نکردیم، پس کار ما درست است. آنها که نماز شب میخوانند باید به این آیات توجّه داشته باشند، آنها که اهل نماز شب هستند باید مراقب دامهای شیطان باشند، شیطان برای من و شما، برای هر کسی یک دام دارد. شیطان و ریسمانها یکی از بندگان خدا شیطان را خواب میبیند که تعدادی زنجیر روی دوشش است. پرسید کیستی؟ گفت: شیطانم. پرسید اینها چیست؟ گفت: افسارهایی است که به گردن کسانی که میخواهم دنبالم بیاورم میاندازم. پرسید: این یکی چرا پاره شده؟ گفت: این برای فلان شیخ بزرگوار است (نام یکی از بزرگان را گفت) دیشب انداختم گردنش تا وسط کوچه آوردمش ولی وسط کوچه زنجیر را پاره کرد و رفت. پرسید: کدام زنجیرها برای من است؟ گفت: تو اصلاً زنجیر لازم نداری، خودت دنبال من میآیی! این زنجیرها برای کسانی است که نمیآیند و باید به زور بکشانمشان و بیاورم. آن شخص رفت و از آن آقایی که خوابش را دیده بود ماجرا را پرسید. گفت: من دیشب میخواستم مطالعه کنم و نفت چراغ نداشتم. گفتم چند شاهی «سهم آقا» را بردارم و نفت یا روغن بگیرم و چراغ را برای مطالعه روشن کنم و فردا وقتی پول تهیّه کردم جایگزین نمایم. به وسط کوچه که رسیدم، تصمیم گرفتم امشب مطالعه نکنم. شاید تا فردا مُردم و در این صورت قرضم را چه کسی میدهد؟ چرا از «وجوهات» استفاده کنم؟ برگشتم و پول را سرجایش گذاشتم و آنجا بود که زنجیر شیطان پاره شد. آفت بزرگ کسانی که اهل نماز شب هستند، نباید توقّع داشته باشند حالا که ما برای نماز شب بلند میشویم، باید جبرئیل نازل شود و یک نامه نیز از طرف خدا بیاید؛ در روز هم همه باید به ما سلام کنند و من هم میتوانم از همه انتقاد کنم و به همه ایراد بگیرم. نه! اینجور نیست. این مرض بدتر از آن است که شخص نماز شب نخواند. کسانی که اهل نماز شب هستند باید مواظب خودشان باشند تا شیطان از راه دیگری آنان را فریب ندهد و گرفتار عُجب و خودبینی نکند. در روایت آمده است که خداوند متعال در حدیث قدسی میفرماید: بعضی از بندگان هستند که برای عبادت بلند میشوند، تلاش میکنند، از خواب بلند میشوند و لذّت آن را رها میکنند، مدّتها هم نماز شبشان ادامه دارد. اما من کاری میکنم تا یک شب و دو شب خواب بمانند. این لطف خداست؛ «نَظَرا مِنّی له و إبقاءً علَیهِ، فَیَنامُ حتّی یُصبِحَ و هُو ماقِتٌ لنفسِهِ، زارٍ علَیها»؛ یعنی میخوابد تا صبح شود. از خودش بدش میآید و میگوید چه کار کردم که خواب ماندم؟ چه گناهی کردم که دیشب خواب ماندم؟ خداوند میگوید: «لَدَخَلَهُ العُجبُ مِن ذلکَ فَیُصَیِّرُهُ العُجبُ إلی الفِتنَةِ»؛ یعنی اگر مانع نشوم او دچار خودپسندی و عُجب شده و به خاطر عُجب هلاک میشود.