یادمون نره روز عاشورا و توی زمین کربلا چی گذشت! جان زهرا(س) اینقدر آسان نبر نام حسین(ع) قلب مادر را نماید شعله ور نام حسین(ع) عاشقان بی اشک دیده نام او کی میبرند؟! فاطمه(س) هم میبرد با چشم تر نام حسین(ع) هرچه میخوای بگیری از خداوند کریم در دعای خود بگو وقت سحر نام حسین(ع) میزند بر هر دل سوزان شرر نام حسین(ع) نیست راهی بر نجات تو مگر نام حسین(ع) آقا جان… فرمودین هر کس حتی اگر سنگی رو دوست داشته باشه فردای قیامت با همون محشور میشه سید و مولای… خودتون میدونید که قلباً دوستتون داریم…
دوست نسيم صبح، سلامم ببر به محضر دوست بگوي حال دل خسته ام تو در بر دوست نسيم صبح، چو بر زلف او گذر کردي بيار همره خود بوي مشک و عنبر دوست نسيم صبح، به آهنگ عشق و ناز برو ببوس از طرف من ز پاي تا سر دوست نسيم صبح، دو چشمم به راه مي باشد که اوفتد به دو چشم سياه منظر دوست نسيم صبح، به تير نگاه او سوگند هزار کشته فتاده به کوي و معبر دوست نسيم صبح، نوشتم به اشک ديده بيا پيام من برسان از وفا به کشور دوست بگوي هاشمي خسته دل چنين خواهد که لحظه اي بنشيند مگر برابر دوست
عاقبت یک روز مغرب محو مشرق میشود ” “عاقبت غربی ترین دل نیز عاشق میشود” “شرط می بندم که فردایی نه خیلی دیر و دور” “مهربانی ، حاکم کل مناطق میشود” “هم زمان, سهمیه ی دلهای دلتنگ و صبور” “هم زمین, ارثیه ی جانهای لایق میشود” “قلب هر خاکی که بشکافند نشانش عاشقی است” “هر گلی که غنچه زد نامش شقایق میشود” “با صداقت آسمان سهمی برابر میدهد” “با عدالت خاک تقسیم خلایق میشود” عقل هم با عشق یک نوعی موافق میشود” “عقل اگر گاهی هوادار جنون شد عیب نیست” “صبح فردا موسم بیداری آیینه هاست” “فصل فردا نوبت کشف حقایق میشود” “دست کم یک ذره در تاب و تب خورشید باش” “لااقل یک شب بگو کی صبح صادق میشود” “میرسد روزی که شرط عاشقی دلدادگی است” “آن زمان هر دل فقط یک بار عاشق میشود ”
جایگاه استخاره در اسلام طبقه بندی موضوعی دیگر موارد برچسب استخاره اشتراک گذاری خلاصه پرسش جایگاه استخاره در اسلام کجاست و چه دلیلی از فقه بر جواز و مشروعیت آن داریم؟ پرسش مبنای فقهی استخاره چیست و چرا آقایان این همه وقت خود را بجای پاسخگویی به سؤالهای دینی صرف استخاره می کنند به عنوان مثال آیا بهتر نیست بجای استخاره در امر ازدواج به افراد مشاوره داد تا جامعه دچار این همه مشکلات نباشد. آیا ما با استخاره کتاب خدا را در حد یک وسیله قرعه کشی تنزل نداده ایم؟ و این خود نوعی استهزا به کلام خداوند نیست؟آیا روایت یا حدیث از معصومین داریم که حداقل یک بار برای یکی از دوستانشان به قرآن یا حتی تسبیح استخاره کرده باشند؟ واقعا جای استخاره کجاست؟ منظور همین استخاره مصطلح بین مقدسین است. در حالی که خدای متعال وحی را خاتمه داده و بندگانش را به تفکر و تعقل و بحث و تبادل نظر و مشورت با افراد کاردان و کارشناس و فقیه دعوت نموده و از همه مهمتر از آنها خواسته که مسئولیت اعمال خود را به عهده گرفته و همچون ابلیس مأیوس از رحمت خدا کارهای اشتباهشان را به خدا نسبت ندهند، دیگر چه جایی برای این نوع استخاره ها باقی می ماند؟ درست است قرآن همچون خدای متعال کریم است، اما آیا در همین قرآن آیاتی نداریم که می فرماید (یضل به کثیرا) و (نستدرجهم) آیا آیاتی نداریم که میذفرماید ( و انکحوا الایامی…) آیا اگر واقعا کسی به قرآن ایمان داشته باشد باید به آن عمل کند یا به آن استخاره بگیرد؟ آیا آیاتی که در سر صفحه قرآن وارد نشده اند از آیات الهی شمرده نمی شوند؟ و هزاران آیه دیگر شما را به خدا چاره ای برای این قرآنهای بر سر نیزه رفته کنید. پاسخ اجمالی اسلام دین تفکر و تعقل است و ارزش آن را بالاتر از عبادت دانسته، پیروانش را به تفکر و تعقل در همه امور تشویق کرده است تا در همه کارها با اندیشه و فکر تصمیم گیری کنند. در مواردی که با فکر کردن به جایی نرسیدند و نتوانستند تصمیم گیری کنند در اینجا دستور اسلام مشاوره با افراد کاردان و امین است. اما گاهی با مشورت کردن نیز تردید ها بر طرف نمی شود و نمی توان تصمیم گیری کرد در این مرحله است که، روایات ما برای از بین بردن تردید، استخاره را پیشنهاد می کنند . با توجه به رعایت این مراتب مورد استخاره از نظر اسلام بسیار نادر خواهد شد و منحصر در مواردی می شود که شخص با تعقل و مشورت نتواند تصمیم گیری کند. با این توضیح عدم منافات استخاره با تعقل و تدبر و عمل به قرآن مشخص شد. از آنجایی که امامان معصوم ما از نظر عقل و آگاهی انسان کامل هستند هیچ گاه دچار حیرت و دو دلی نمی شوند تا نیاز به استخاره (متعارف در بین ما) داشته باشند. اما در مواردی که از آنها برای رفع تردید و دو دلی در کارها سؤال شده است آنان استخاره را پیشنهاد کرده اند که دلیل بر مشروعیت استخاره نیز است. پاسخ تفصیلی در موارد تصمیم گیری در زندگی انسان، اسلام نقش اول را بر عهده حجت باطن (عقل) گذاشته است. در قرآن کریم سفارش زیادی به خردورزی و بهره گیری از عقل شده است و از نظر قرآن، بدترین موجودات کسانی هستند که کارهایشان از روی تعقل نیست. [1] از نظر امام علی (ع)، اساساً یکی از مهم ترین علل بعثت پیامبران، شکوفاسازی عقل های آدمیان بوده است. [2] تکیه بر عقل و استفاده از این چراغ روشنی بخش تا آن درجه از اهمیت برخوردار است که در شرع مقدس نیز یکی از منابع استنباط احکام به شمار می رود. همچنین در آموزه های دینی به عوامل دیگری که در تصمیم سازی خردمندانه دخیل اند تأکید فراوان شده است که مهم ترین آنها «مشورت» است. با مشورت، نقص عقل فردی تا حدود زیادی جبران می شود و مجموعه ای از اطلاعات و تجربیات گران بها که دیگران در طی سال های بسیار بدان ها دست یافته اند، به آسانی در دسترس قرار می گیرد. [3] اما گاهی با مشورت کردن نیز تردید ها بر طرف نمی شود و نمی توان تصمیم گیری کرد در این مرحله است که روایات ما برای از بین بردن تردید، استخاره را پیشنهاد می کنند. برای استخاره دو معناست. یکی معنای حقیقی استخاره است که در اخبار و روایات ما بیشتر از آن نام برده شده و به معنی طلب خیر نمودن از خداست. این نوع استخاره در واقع یکی از رشته ها و شاخه های دعاست و همان استخاره مطلق است که اختصاص به مورد شک و تردید ندارد، بلکه در واقع استمداد و طلب خیر از خدای متعال در جمیع کارها و تمام افعال زندگی است. لذاست که امام صادق(ع) فرمود که خداوند فرمود: «از بدبختی بنده من آن است که کاری از کارهایش را بدون استخاره (طلب خیر) از من انجام دهد.» [4] بنابراین؛ طبق روایات فراوان، این نوع استخاره برای رفع تحیر و سرگردانی نیست بلکه در همه مراحل یک کار، خوب و پسندیده و راه گشاست. معنای دوم استخاره، طلب خیر نمودن از خدا، برای رفع تحیر و سرگردانی است که اختصاص به موارد شک و تردید دارد. درباره جایگاه استخاره به معنای دوم در فرهنگ دینی ما باید گفت اساساً سه دیدگاه می تواند وجود داشته باشد: الف: دیدگاهی که بدون کوچک ترین تعقل و تفکر و بررسی یک مسئله، نتیجه کارها را فقط و فقط به استخاره واگذار می کند و به استخاره پناه می برد. ب: دیدگاه دوم، دیدگاه عقل گرا و منکر استخاره است. ج: اما دیدگاه سوم، با اعتراف به منزلت و جایگاه عقل و شناخت جایگاه مشورت، به گونه ای استخاره را تبیین می کند که با تعقل و تفکر منافاتی ندارد. طبق این دیدگاه، هیچ مانع و محذور دینی در استخاره نیست، چرا که استخاره کاری جز تعیین یکی از دو طرف تردید را انجام نمی دهد.نه جایگاه عقل و مشاوره را نفی می کند،نه جلو عمل به آیات قرآن را می گیرد، نه حلالی را حرام، نه غیر واجبی را واجب و نه حکمی از احکام خدا را تغییر می دهد. بلکه فقط و فقط استخاره کننده را از تردید نجات می دهد. در بررسی صحت هر کدام از این دیدگاهها به مطالب زیر باید توجه کرد: بعد از این دو مرحله اساسی (تفکر و مشاوره) و قبل از پرداختن به استخاره متعارف، در روایات سفارش دیگری به فرد مردد شده است و آن نماز و ذکر استخاره است که به شخص مردد دستور داده و به او می فرمایند بعد از آن (نماز و ذکر استخاره) به هر آنچه که در ذهن و فکر تمایل بیشتری دارد عمل کند زیرا بعد از نماز انسان هر چه بیشتر از شیطان دور شده و تصمیم هایش خدا پسندانه تر است. چنانکه امام صادق (ع) در جواب شخصی که در انجام کاری تردید داشت فرمود: وقتی این حالت [شک و تردید] برایت پیش آمد دو رکعت نماز بخوان و صد و یک مرتبه بگو “استخیر الله” (از خدا طلب خیر می کنم) سپس نگاه کن ببین کدامیک از دو طرف در نظرت مناسب تر است، پس همان را انجام بده که خیر در همان است انشاءالله. [5] بعد از این مراحل اگر باز شک شخص بر طرف نشد او چگونه باید تصمیم بگیرد؟ با توجه به مطالب گفته شده، روشن می شود که استخاره به معنای دوم و متعارف تنها بعد از داشتن شرایط زیر جایی برای بحث پیدا می کند: 1. تعقل و تفکر کافی در اطراف و جوانب موضوع مورد نظر. 2. مشورت با افراد متخصص و صاحب نظر. 3. در خواست خیر از خدا با ذکر و نماز استخاره و سپس تصمیم گیری بر طبق تمایل فکری خود با در نظر گرفتن این مراحل دو نکته مشخص می شود اولا؛ بسیار نادر است در زندگی انسان برای کاری مراحل بالا انجام شود و باز تمایل انسان به هیچ طرف نباشد و شک کاملا 50 در صد در مقابل 50 در صد باشد پس در صورت رعایت شرایط شاید بسیاری از استخاره هایی که (بدون توجه به این شرایط انجام می شود) تقلیل خواهد یافت. ثانیا؛ این که اگر بعد از این مراحل باز شک و تردید باقی باشد (با توجه به این که بقاء در شک و تردید باعث رکود در کارها و زندگی می شود) می توان با استخاره خود را از حیرت و رکود آزار دهنده نجات داد. اما در باره استفاده ائمه معصومین از استخاره در کارهای خود باید بگوئیم از آنجایی که امامان معصوم ما از نظر عقل و آگاهی انسان کامل هستند هیچ گاه دچار حیرت و دو دلی نمی شوند تا نیاز به استخاره (متعارف در بین ما) داشته باشند، اما در موارد زیادی که از آنها برای رفع تردید و دو دلی سؤال شده است آنان استخاره را پیشنهاد کرده اند. در روایتی آمده که علی قمی می گوید به امام صادق (ع) گفتم خواستم کاری انجام دهم پس از خدا استخاره کردم اما به نتیجه ای نرسیدم که انحام بدهم یا نه پس حضرت فرمود چون وقتی انسان به نماز می ایستد شیطان بیش از هر وقت دیگری از او دورتر است پس ببین در وقت نماز در قلبت چه چیزی است [قلبت به تو چه می گوید ] پس همان را انجام بده و قرآن را باز کن پس اولین چیزی که در آن دیدی به آن عمل کن انشاءالله. [6] در این روایت امام (ع) پس از اینکه شخص با طلب خیر کردن از خدا به نتیجه نرسید امام او را امر به کمک گرفتن از نماز می کند و بعد می فرماید قرآن را باز کن. همان طور که گفته شد استخاره از قرآن در جایی است که هیچ راه دیگری برای تصمیم گیری نباشد و در این صورت چه چیزی متبرک تر از قرآن برای خارج کردن انسان از تحیر خواهد بود؟ می توان چنین برداشت کرد که در لحظه ای که انسان به هیچ صورتی نمی تواند تصمیم گیری کند باز با رجوع به قرآن از کلمات نورانی آن راهنمایی بخواهد چون به هر حال هر عبارتی از قرآن در درون خود هدایت گر و حق نما است. این روایت دلیل بر مشروعیت استخاره نیز است. از طرف دیگر روش عملی علما از قدیم تا به حال بر این بوده که اگر کسی از آنها درخواست استخاره می کرده برای او انجام می دادند لذا آنرا به عنوان سیره علما می توان پذیرفت، که دلیل دیگری بر مشروعیت استخاره است. اما این اشکال که چرا اینقدر توجه به استخاره زیاد شده است و چرا بسیاری از خیرهای مادی و معنوی در اثر استخاره های نابجا از بین می روند اشکال صحیح و بجایی است که بیشتر متوجه افرادی است که فرهنگ استفاده از استخاره را ندارند و از آن استفاده نا به جا می کنند در صورتی که اگر از آن در محل خود استفاده شود گره حیرت انسان را در تصمیم گیری ها باز می کند و بسیار راه گشا خواهد بود.
1. واژه حجاب در لغت به معنای پرده و حاجب و چیزی است که میان دو چیز حایل و فاصله می شود. البته همان گونه که مفسران و محققان گفته اند، واژه حجاب به معنای پوشش زنان، اصطلاحی است که بیشتر در عصر ما پیدا شده و اصطلاحی جدید است. آنچه در گذشته ها در این مورد به کار می رفته، به ویژه در اصطلاح فقها، واژه «ستر» است که به معنای پوشش است. لزوم پوشیدگی زن در برابر مرد بیگانه یکی از مسایل مهم اسلامی است. در قرآن کریم برای رشد و تعالی زن و نیز سالم سازی محیط خانه و اجتماع، حجاب برای زنان، واجب شده است. 2. شـکـى نیست که خداوند از همه چیز در همه حال با خبر است و پوشیده و پنهان براى او مفهومى نـدارد. اما از آنجائی که انسان در حال عبادت خود را در حضور خدا مى بیند و با او سخن مى گوید، در چنین حالى باید مناسب ترین لباس را در حـضـور او بپوشد و روشن است که مناسب ترین لباس براى زن همان لباس کامل است - یعنى لباسى که نشانه عفت و پاکدامنى اوست و بهترین حالات او را منعکس مى سازد - تنها چنین لباسى شایسته حال عبادت مى باشد. حـتـى در مـورد مـردان نیز نـه تنها نماز خواندن با بدن عریان باطل است و با روح خضوع و احترام به ساحت مقدس پروردگار سازگاری ندارد، بلکه بهتر آن است که علاوه بر پوشش مقدار واجب، با لباسى نماز بخوانند که نشانه نهایت احترام باشد. علاوه بر این؛ رعایت حجاب در نماز: 1- نوعی تمرین مستمر و روزانه برای حفظ حجاب در همه ی موارد واجب است. 2- نماز خواندن در منظر مردم و در اماکن عمومی و مساجد، حجاب کامل را می طلبد و این مصون ماندن زنان از نگاه دیگران و حفظ آرامش روحی نمازگزار را در پی دارد. اما در خصوص کیفیت رعایت حجاب و میزان حجابی که لازم است در نماز توسط زنان رعایت شود، باید در دو جهت بحث کنیم: 1- مقدار پوشش: مقدار پوشش واجب برای زن در حال نماز، پوشاندن تمام بدن حتی موی سر به جز صورت (به مقداری که در وضو شسته می شود) و دست ها تا مچ و پاها تا مچ است. اما برای آنکه یقین کند مقدار واجب را پوشانده است، باید مقداری از اطراف صورت و قدری پایین تر از مچ را هم بپوشاند. در این باره توجه شما را به چند استفتا از مراجع عظام تقلید جلب می کنیم: پرسش: اگر خانمی در بین نماز متوجه شود که موهای او از چادر بیرون آمده، تکلیفش چیست؟ اگر بعد از نماز بفهمد، آیا درست است؟ همه مراجع (به جز آیات عظام بهجت ره و وحید خراسانی دام ظله): اگر در بین نماز بفهمد، باید آن را بلافاصله بپوشاند و نمازش صحیح است؛ به شرط آنکه پوشاندن زیاد طول نکشد. اگر بعد از نماز بفهمد، نمازش صحیح است. آیات عظام بهجت ره و وحید خراسانی دام ظله: اگر در بین نماز بفهمد، باید آن را بلافاصله بپوشاند و بنابر احتیاط واجب نماز را تمام کند و دوباره بخواند. و اگر بعد از نماز بفهمد، نمازش صحیح است. پرسش: نماز خواندن با مانتو و روسری چه حکمی دارد؟ همه ی مراجع: اگر مقدار واجب پوشش و شرایط لباس نمازگزار در آن رعایت شود، اشکال ندارد؛ هرچند نماز با چادر برای رعایت پوشش در نماز، آسان تر و بهتر است. (توضیح المسائل مراجع، م 897) پرسش: آیا پوشاندن کف پا هنگام سجده کردن واجب است؟ همه ی مراجع: خیر، پوشاندن روی پا و کف آن واجب نیست. آیة الله العظمی خامنه ای در پاسخ به این سۆال که: آیا پوشاندن کامل چانه هنگام حجاب و در نماز واجب است، یا این که فقط قسمت پائین آن باید پوشانده شود، و آیا وجوبِ پوشش چانه مقدمه پوشاندن صورت است که شرعاً واجب است؟، پاسخ داده اند: پوشاندن قسمت پائین چانه واجب است نه خود آن، زیرا چانه جزئى از صورت است. (توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج1، ص 481، س 439) 2- ساتر بودن لباس و پوشش: واجب است لباس زن نمازگزار از نظر نازکی و ضخامت به حدی باشد بدن و موی انسان (زن) در آن پیدا نباشد. حضرت امام خمینی (ره) در این زمینه فرموده اند: “اگر حجاب و ساتر به نحوی باشد که بدن دیده شود، کافی نیست. (استفتائات حضرت امام خمینی(ره)،ج1،صفحه 137 سۆال34)